کد مطلب:27000
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:18
اگر خداوند متعال، از همة مسلمانان و كافران در عالم ذر بر وحدانيت خود، پيمان گرفته است، پس چرا اكنون كافر وجود دارد؟
قرآن كريم ميفرمايد: وإِذ أَخذ ربّك من بنيءَادم من ظهورهم ذريّتهم و أَشهدهم علي أَنفسهم أَلست بربّكم قالوا بلي شهدنا أَن تقولوا يوم القيمَة إنّا كنّا عن هَذا غَفلين، أو تقولوا إِنّما أَشرك ءَاباؤُنا من قبل و كنّا ذرية من بعدهم أفتهلكنا بما فعل المبطلون( اعراف، 172 و 173. ) و هنگاميكه پروردگارت از پشتهاي آدمي زادگان، فرزندانشان را گرفت و ايشان را بر خودشان شاهد قرار داد، آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: چرا، شهادت داديم ]و خدا اين كار را انجام داد[ تا روز قيامت نگوييد ما از اين مطلب غافل بوديم، يا نگوييد كه پدران ما قبلاً شرك ورزيدند و ما نسلي بعد از ايشان ]و دنباله رو آنان[ بوديم پس آيا ما را به واسطة كارهاي باطل گرايان، تباه ميسازي؟
آيه فوق، بيانگر توحيد فطري است و از پيمان نخستين و عالمي به نام عالم ذر حكايت دارد.هر چند در مورد تفسير آيه مذكور و چگونگي عالم ذر ميان مفسران اختلافات فراوان وجود دارد; چنانكه در مضمون روايات نيز ـ هر چند تعداد آنها زياد است ـ تفاوتهاي فراوان مشاهده ميشود; امّا در مجموع، نكتة قابل اثبات، وجود عالم و نشئهاي مقدم بر اين نشئه است كه انسان در آن عالم، به خداي يگانه نوعي معرفت پيدا كردهاست; آنجا كه ميفرمايد: ألست بربّكم و انسانها پاسخ دادهاند: بلي شهدنا. اين گفتگو، به گونهاي رخ داده كه جاي عذر و ادعاي خطاي در تطبيق باقي نمانده است.
به نظر ميرسد چنين رويارويي و مكالمه حضوري و عذر براندازي كه خطاي در تطبيق را هم نفي ميكند، جز با علم حضوري و شهود قلبي حاصل نميشود و مؤيد آن، روايات زيادي مشتمل بر تعبيرات رؤيت و معاينه است; چنانكه امام باقر7 فرمود: فعرّفهم و أراهم نفسه و لولا ذلك لميعرف أحد ربّه( كافي، ج 2، ص 13. ) و در تفسير عليبن ابراهيم قمي از ابنمسكان نقل شده كه به حضرت عرض كردم: معاينة كان هذا؟ قال: نعم( تفسير الميزان، ج 8، ص 340. ) و باز از حضرت نقل شده كه فرمود: ولولا ذلك لميدر أحد من خالقه ورازقه;( همان، ص 345 ـ نگاه كنيد به تفسير نمونه، ج 7، ص 3 ـ 10. ) بنابراين، انسان قبل از آمدن به اين دنيا، در عالم ذر بودهاست; البته تعبير قبل و بعدي به مفهوم زماني آن نيست.( براي توضيح بيشتر به تفسير الميزان، ج 8، ص 323 ـ 326 مراجعه كنيد. )
آن جهان، عالم ملكوت است ; نه عالم مادي محسوس بلكه حضور و شهود در آن راه دارد. انسانها در آنجا به صورت نور نبودهاند، بلكه انسان دنيوي با جميع احوال وجودي خود در عالم ذر حاضر شدهاند ; البته با چهرة ملكوتي خودشان اين عالم از جهت رتبي قبل از عالم دنيا و وجود انسان در آن بوده است.
از طرف ديگر خاطرههايي كه گاهي در ذهن انسان خطور ميكند ; به عالم ذر ربطي ندارد; بلكه بشر در قيامت، اشهاد و خطاب خدا و اعتراف خود را به عين ميبيند و درك ميكند، هرچند در دنيا از آن و از ما سواي آن غافل بود، در روز قيامت كه سباط برچيده ميشود و شواغلي كه انسان را از اشهاد و خطاب خدا و اعتراف دروني خود غافل ميساخت، از بين ميرود و پردههايي كه ميانه بشر و پروردگار مثل حائل بوده، برچيده ميشود، بشر به خود ميآيد و دوباره اين حقايق را به مشاهده و معاينه درك ميكند و آنچه در عالم ذر ميان او و پروردگارش گذشته بود، به ياد ميآورد.( ر.ك: تفسيرالميزان، علامه طباطبايي;،ج 3، ص 54 ; ج 8، ص 158، انتشارات اسلامي. )
بنابراين، عالم ذر در آن نشأه با اين نشأه دنيوي فرق ميكند، اينجا نشأه اختيار است، همان گونه كه ممكن است فرزندي با اختيار خويش نسبت به پدر خود عهد بسته باشد و آن را بشكند و خلاف عهد خويش عمل نمايد، ولي در آن نشأه نشأة ملكوتي و غير تدريجي است، انسان هر چه دارد، در همان اولين مرحلة ظهورش داراست و هيچ قوهاي كه به طرف فعليت سوقش دهد، وجود ندارد، انسان در آن نشأه وحدانيت پروردگار را در ربوبيت مشاهده ميكنند و اين مشاهده از طريق مشاهدة نفس خودشان است و حتي خداوند را يك لحظه غايب نميبينند، لذا به وجود او و به هر حقي كه از قبل او باشد، اعتراف دارند. آن نشأه قائم به فعل خداوند است و جز فعل او، فعل كس ديگري وجود ندارد. شرك و گناهان، از احكام اين نشأه دنيايي است.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.